خسته ام از تمام نداشته هایم....
اطلاعات کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
نویسندگان
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 24
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 41
:: باردید دیروز : 9
:: بازدید هفته : 41
:: بازدید ماه : 106
:: بازدید سال : 546
:: بازدید کلی : 17891

دوست دارم تو را در آغوش بگیرم و گریه کنم........
دلم بدجوری هواتو کرده .........
کاش می توانستم دستان گرمت را بگیرم .........!!!
کاش می توانستم از نزدیک در چشمان عاشقت نگاه کنم
اما این فاصـــــــــله بین من و تو نمی گذارد تنها عشقم را از نزدیک ببینم
ای خدا این فاصـــــــــــله را از میان ما محو کن که دیگر طاقتم به پایان رسید....!!!
دیگر طاقت این دوری را ندارم....
عشق پر از درد است اما دوری از عشق پر درد تر از یک درد است.....!!!!!!
سرنوشت سر به سر اوقات تلخ من نگذار که بدجوری دلتنگم........

دوباره باز گلممممممممم من دلتنگم و مثل همیشه  تنها یادت، تو

 این تنهایی ها سنگ صبور منه . پس.................

 عاشقانه چشمهایم را میبندم و تو را در خیالم تصور میکنم نمی دانی که
چقدر خیال تو برایم لذت بخش است، از هر چیز در این دنیا برایم
شیرین تر هستی پس چشمهایم را میبندم و با تمام وجود احساست
می کنم و می گویم:

دوستت دارم تو بهترینی

تعداد بازدید از این مطلب: 306
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3

نویسنده : سینا بانه ای
تاریخ : دو شنبه 8 شهريور 1395
نظرات
خدایا !

خدایا !
خیلی تنهام ... چرا بخت من اینجوریه ؟
نمیخوای کمکم ؟ تا کی باید اینجوری باشم ؟ یکی رو خواستم ، اما بهم نرسوندیش .
نمیدونم شاید حکمتی داره ، اما من هنوزم دوستش دارم ، نمیدونم تا کی وضعم اینجوریه ، اما نمیخوام فراموشش کنم .
کاشکی دل من تو دلش جا می شد ، آخه چیکار باید می کردم ؟
کاشکی همه چی یه خواب باشه .
.
.


وقتی با خودم تنها میشم ، به این فکر می کنم که من تاوان چه اشتباهی رو دارم پس میدم .؟

چکار کردم که به این حال و روز افتادم؟

بعد این همه مدت چرا همه چیز خراب شد ،

چرا دنیا ، چرا دنیا ،              منو میخوای تک و تنها

چه فکرایی واسش داشتم ، چه کارهایی میخواستم واسش کنم ، ولی حیف همه چی آرزو بود و رفت ...
حالا همه این افکار مثه خوره افتاده تو وجودم ، داره منو خفه می کنه !

چرا سرنوشت من اینجوری شد !

خدایا ! برای بار هزاروم ازت میپرسم : چرا منو اینجوری آفریدی ؟ نمیتونستی دل رو ازم بگیری تا بلکه بدون هیچکس باشم . من که همیشه تنهام ، دل کسی برای من که نمیسوزه ، اگر من وجود نداشتم چی می شد؟

خدایا ! همه چی رو درست کن ... برگردونش بهم ... خیلی دلم گرفته ، ای خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

اشک از چشام میریزه ، یه یغض تو گلومه که داره منفجرم میکنه ،  اما کسی بدادم نمیرسه ، چرا خدا ؟ چرا ؟؟؟؟

سهم من از این دنیا چیه ؟ یعنی این دنیا جایی برای من نداره ؟

چرا عشقم نمیفهمه چقدر دوستش دارم ؟ چرا دلش برام نمیسوزه ؟ چرا منو تنها گذاشت ، خدا

اینا همش حرفای منه که از بس موندم تو کار خودم و بازی روزگار که دیگه زبونم بند اومده ، نمیدونم سرونشتم چیه .


همیشه به یادتم عشقم ، هنوزم دوستت دارم ، هرگز فراموشت نمیکنم ، در قلب منی و عاشقتم تا ابد ...

تعداد بازدید از این مطلب: 346
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3

نویسنده : سینا بانه ای
تاریخ : دو شنبه 8 شهريور 1395
نظرات

درباره ما
دل نوشته های سینا بانه ای
منو اصلی
پیوندهای روزانه
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید